منبع: گاردین
نویسنده: اِلی می اوهِگِن
برگردان: اخگر رهنورد
نابرابری جنسیتی شرط لازم سرمایهداری است؛ بنابراین، «روز جهانی زنان» به یک اتحادیهی کارگری پیوند مییابد.
«شارلوت والیر»، رئیس «انستیتیوت مدیران»، از روز جهانی زن برای انتقاد از ۳۵۰ شرکت افتیاسای (FTSE) بهخاطر تلاش ناکافیشان در استخدام و ترفیع زنان و مدیران متعلق به اقلیتهای قومی استفاده کرده است. با نگاهی به فهرست ۳۵۰ شرکت افتیاسای، به برندهایی مثل اچاسبیسی (شرکت خدمات مالی و بانکداری بریتانیایی)- که بهخاطر کمک به کارتلهای قاچاق مواد مخدر مکزیک، ۱.۴ میلیارد یورو جریمه شد-؛ «اسپورتس دایرکت»- که در آن کارگران تا آنجا مورد بهرهکشی و استثمار قرار میگیرند که یک زن مجبور شده بود در توالت وضع حمل کند-؛ و «جی۴اس» (شرکت خدمات امنیتی بریتانیایی)- شرکتی که تا آنجا در منجلاب رسوایی فرو رفت که یک صفحهی کامل ویکیپدیا صرفاً به میزان جدالها و کشمکشهایی که حول این شرکت انباشته شده، اختصاص داده شده است- بر میخوریم. اگر شرکتی بسیار زشت و وحشتناک رفتار کند، اما رئیس آن یک زن باشد، آیا بازهم با یک امر فمینیستی مواجهیم؟
واقعیت کار زنان در سراسر جهان این نیست که ما مبارزه میکنیم تا ببینیم چهکسی میتواند ابتدا شریکی برای خودش دستوپا کند؛ بلکه استثمار، پرداخت کم، و تزلزل و بیثباتی آن است. جنسگرایی و تبعیض جنسی در همهجا، از جمله در میان هیأتهای مدیرهی شرکتها، بد است، اما فمینیسم باید برای بهبود زندگی اکثریت زنان تلاش کند، و الا به پشیزی نمیارزد. خانم «والیر» ممکن است به آرزویش مبنی بر حضور مدیران زن بیشتری در ۳۵۰ شرکت افتیاسای دست یابد، اما چنین چیزی در جهان تأثیر ناچیزی برجای میگذارد، مگر اینکه این زنان از قدرت جدید خود برای تغییر بنیادین در روابط بین زنان و سرمایه استفاده کنند.
من در مورد این موضوع در جریان سروصدای جنبش «من هم» (MeToo) نیز فکر کردم. در هنگام بحث در مورد ادعاها علیه مردانی چون «هاروی واینستین» و «فیلیپ گرین»، اذعان شد که زنان اغلب تجاوز و آزار و اذیت جنسی را بهدلیل قدرت زیاد مردانی که این عمل را مرتکب میشوند، تحمل میکنند. اما در مورد اقدامات واضح اقتصادی که ترک اینگونه کارخانهها و فضاهای کاری، و یا اقدام در برابر کارفرمایانشان را برای زنان آسانتر میکرد، کمتر بحث و گفتگو شد: اقداماتی مثل دولت رفاه نیرومند، اتحادیههای کارگری قویتر، خدمات عمومی و رایگان مراقبت از کودکان، دستمزد بهتر و مسکن امن و ارزانقیمت.
اگر این شبیه به سوسیالیسم بهنظر میرسد، به این دلیل است که واقعاً است. فقط با کاهش قدرت طبقهی کارفرما و فراهمکردن زمینهی دسترسی زنان کارگر به کالاهای اجتماعیِ با مالکیت جمعی، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که هیچ زنی مجبور نیست بین استثمار جنسی و اقتصادی، و فقر، یکی را انتخاب کند. «اینسا آرماند»، انقلابی بلشویک، که مسئول کمک به زنان شوروی در امور طلاق، سقط جنین، مشارکت در سیاست و دسترسی به حق مراقبت از کودکان بود، میدانست که صرفاً تغییر بنیادین در نظام اقتصادی میتوانست به بهبود زندگی زنان منجر شود. او گفت: «اگر آزادی زنان بدون کمونیسم غیر قابل تصور باشد، پس کمونیسم بدون آزادی زنان غیر قابل تصور است».
در میان هشتگها و شعارهای میانتهی شرکتی، که امروز بر روز جهانی زنان سایه میافگند، بهراحتی فراموش میشود که این روز برای اولینبار، ۱۱۰ سال پیش، توسط حزب سوسیالیست آمریکا، بهافتخار اعتصاب کارگران صنعت پوشاکِ نیویورک، که یک سال پیش از سوی کارگران زن برگزار شده بود، تجلیل شد. هشت سال پس از اولین روزِ بینالمللی زن، انقلابیون زن در روسیه بهگونهای مؤثر، حکومت تزار را با یک سری اعتراضات و اعتصابها سرنگون کردند؛ رویدادی که در آن توانستند حق رأیشان را نیز بهدست آورند. این، چیز تازهای نیست که سوسیالیزم و فمینیسم را باهم گره بزنیم: آنها بهعنوان جنبشهای جدایی ناپذیر از یکدیگر بههمپیوستهاند و همواره اینگونه بوده است.
البته، برای هر سوسیالیستی، این استدلال که با پایانیافتن سرمایهداری، تبعیض جنسیتی بهآسانی نابود خواهد شد، کوتهبینانه است. نابرابری جنسیتی ممکن است شرط لازم سرمایهداری باشد، اما فرهنگ آن را نگهداشته و ادامه میدهد. تبعیض جنسیتی همچنان دوام میآورد زیرا بهواسطهی مجموعهای از اعتقادات و افکار قالبیِ ریشهدار، که زنان را فرودست و درجه دوم تصویر میکنند، پشتیبانی میشود. اینها، با تغییر نظام اقتصادی، یکشبه فراموش نخواهند شد؛ باید فعالانه دگرگون و شکست داده شوند- و این مبارزه باید توسط خود زنان رهبری شود. اما درک این امر، سوسیالیسم را حتی بیشتر از پیش ضروری میسازد: زیرا زنان نمیتوانند علیه جنسگرایی و تبعیض جنسی بهعنوان یک کل مبارزه کنند اگر آنها بیش از حد مصروف تلاش برای بقا در یک سیستم اقتصادیِ که آنها را استثمار میکند، باشند. درست همانگونه که نابرابری جنسیتی شرط لازم سرمایهداری است، سوسیالیسم شرط لازم برای آزادی واقعی اکثریت زنان است.
بنابراین، بیایید امروز، زنان زندگیمان را احترام بگذاریم، قدرت خودمان را جشن بگیریم و تیشرتهای مورد علاقهی فمینیستیمان را بپوشیم. اما مهمتر از همه بیایید به یک اتحادیهی کارگری بپیوندیم و در مورد اقتصاد نیز بحث کنیم. روز بینالمللی زنان مبارک. زندهباد کارگران!
پانوشت:
«لی می اوهِگِن»، روزنامهنگاری آزاد است که عمدتاً برای گاردین مینویسد. اولین کتاب او در مورد تغییرات گسترده در سیاست، توسط «The 4th Estate» در 2019 منتشر خواهد شد.